دل آشفتهام حال مرا بهتر نمیخواهد
که مرغ با قفس خو کرده بال و پر نمیخواهد
از این لبخند غمگین میشود فال مرا فهمید
بیان حال ما دیوانهها منبر نمیخواهد
گذشتی با رقیبان؛ مست و سرکش، اخم در ابرو
هلاک یک نفر آرایش لشکر نمیخواهد
نصیب هر که عاشق شد بغیر از اشک و حسرت نیست
از این دریای آتش هیچ کس گوهر نمیخواهد
کسی که میگذشت از خندههای دیگران تا تو
تو را با خندههای دیگران دیگر نمیخواهد
مستی مجال هیچ گناهی به ما نداد
نمیخواهد ,یک ,نفر ,آرایش ,لشکر ,هلاک ,از این ,هلاک یک ,لشکر نمیخواهد ,خندههای دیگران ,نفر آرایش
درباره این سایت